به نام تو ...
دلم گرفته خدا
و فقط تویی که ماوای اشکهای منی
خداخداخدا....الحمدلله رب العالمین ....
دلم نمی آید بنویسم باز
با طعمی از حسرت های هنوز
دلم نمی آید شهره ی با تو بودن هایم تنهایی های گاهگاه باشد
اما تو میدانی که من همیشه تنهام
تباه از خویش
باز به تو رسیده ام
با موج موج اشک هایی که تن به ساحل تنهاییم می کوبند
رد نگاه تو هنوز روی خاک تنم هست
دلم برایت تنگ نشده
تو به هر حال هستی
و دفتر حضور غیابت هر شب باز است
خدا خدای درد هایم
خدای التماس هایم
غربت نگاه هایی که رویاها میبیند مرا در وادی جنون تن میمیراند
کنار باش هنوز تا همیشه
|